بال از اندوه خو د سیمرغ بر سر می زند!

باز سیاووش و اینک آستانه‌ی آتشی دیگر  پرداخته‌ی دستان پر کینه‌ی دیگر.

دشت یکسره هم همه است و شیون؛و سیاووش با این استواری با آن جامه‌های سپید بر اسب، آن نجات دهنده‌ی موعود را می ماند.

راه می‌افتد. شیون اوج می گیرد و چون سیاووش به آتش در می‌آید ناگهان سکوتی آشنا دشت را فرا می‌گیرد.

زمان می‌گذرد؛ سیاووش باز نمی‌آید.

زمان می‌گذرد؛ پچ پچه‌ای در می‌گیرد؛ سیاووش باز نمی‌آید.

زمان می‌گذرد؛ جنبشی در جمع می‌افتد؛ پچ پچه‌ها، هیاهو و شیون می‌شوند؛ سیاووش باز نمی‌آید.

زمان می‌گذرد؛ سیاووش باز نمی‌آید.

نظرات 8 + ارسال نظر
مینا آلبالو جمعه 28 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 09:19 ب.ظ http://mina-albalooo.blogsky.com/

عمو یه زمان ما هم فکر کردیم زمان میگذرد و عمو رضا بر نمی گردد. ولی بر گشت. دیگه غمی نیست.
نی نی هم به عمو جونش سلام می رسونه.

همایون گودرزی جمعه 28 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 09:22 ب.ظ http://nashrafzar.persianblog.com

... صدای پای کتاب ...

همایون شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 05:10 ق.ظ http://homayoon.blogsky.com

این مرتیکه کیه که اسمه مقدس منو داره؟
میگم عمو جون ایول همه باهات دوستن فقط من اینجا مگسم! لابد تو هم شیرینی دیگه!

پرستو شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 08:57 ق.ظ http://parastou.blogsky.com

بالاخره که بر میگرده !!

زمینی شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 09:15 ق.ظ http://aiehaiezamini.blogsky.com

پایان اسطوره!

ساغر شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 11:33 ق.ظ http://ensan.blogsky.com

تمام...

ماه مهر شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 05:20 ب.ظ http://mahemehr.blogsky.com

ولی همیشه دستی هست که منتظر دست دیگرست..
همیشه چشمی هست که نمی خوابد..

پریدخت شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 07:42 ب.ظ http://pary.blogsky.com

سلام عمو
و زمان می گذرد و می گذرد و می گذرد ... سیاوش باز نمی آید چون خدایش نمی خواهد ... اما اگر باز آمد چه ؟ چه کسی پذیرایش می شود ؟! ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد