یک امتحان دیگر مانده که همان هم خیلی وقت گیر است. این است که ممکن است اینجا کم کار باشم وبعلاوه حال وروز مناسبی هم ندارم وگاهی حتی انگیزهای برای نوشتن ندارم....
حکایت شیرین این روزها بازداشت دانشجویان است. البته بازداشت که چه عرض کنم ربایش آنها. من نمیدانم؛ مگر نمی گفتند درگیریها وحوادث اخیر زیر سر بیگانگان بود با همکاری اوباش پس چرا دانشجویان را بازداشت میکنند؟
آن از
مومنی که به زور اسلحه بردندش و آن
امین زاده که همسرش رابیهوش کردند و...
دیگران.
به
خبرنامهی امیر کبیر سر بزنید تا از بازداشتها بیشتر بدانید.
سلام !
وبلاگ خوبی داری . من بعضی از مطالب را مرور کردم جالب بود . به وبلاگ و وبسایت ما هم سری بزنید ممنون می شویم
سلام .....وبلاگ منو یه سری نامرد هک کردن ........
کـــــــــــــــــــــــــــــمـــــــــــــــــــــــــک
حرص نخور ریس....بی خیال!
سلام
خوب این دیگه طبیعی است.
حکومتی که بخواهد بزور باشد.
و کسانی که خودشان نماینده رسمی خدا می دانند.
چی بگم؟
راستی مشروط شدن هم بد نیست
یک تجربه است.
موفق باشی
دوست من سلام لینک وبلاگ شما برای همیشه در وبلاگ من ثبت شد
chi begam????!!!
vaghti ke---- TU KE NOSHOM NAYI.... NISHOM CHERAYIE... NAMAKPASHE DELE RISHOM CHERAYI !!!!!
:
سلام .امید وارم زودتر تموم بشه ای امتحاناتت.اونروز دل تو گرفته بود امروز دل من راست میگی .کی میشه فرار کنیم از این زندان/دیوار کوتاهتر از دانشجویان دیگه کی /جریان ۱۸ تیر اخرش کی محکوم شد دانشجویان این دفعه هم مثل اون دفعه...
من هم دلم زود به زود تنگ می شود. من هم دلم گاهی بدجور درد می گیرد... یک چیزی هست. شاید بشود گفت درد مشترک...