من از ریزش به یاد اشک می افتم!

 دلم خواست چیزی بنویسم؛ همینطور نا گهان و بی دلیل. دلم خواست سلامی بگویم. دلم خواست حرفی زده باشم. امروز روز آرامی بود نه چیزی به هیجانم انداخت و نه چیزی غمگینم کرد. گاهی یاد خاطرات دور و نزدیک بود و گاهی اندیشه ی امروز و فردا، گاهی هم هیچ چیز نبود.

 

سلام!

 

پ.ن.1: عنوان از شعری ست از نصرت رحمانی.

پ.ن.2: عمو همان عموست هنوز.

نظرات 12 + ارسال نظر
الهام شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 08:34 ب.ظ

سلام. تا باشه از این دل خواستنها عمویی. معلومه عموهمان عموست .مگه می شه غیر از این!!!

صادق شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 08:49 ب.ظ http://restart.blogsky.com

سلام!
اولین باری نیست که میام اینجا
(البته اون موقعی که می نوشتید میومدم)
خوشحالم که دوباره می نویسید:

عشق است
باز این ترانه‌ها را عشق است
...

م شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 10:56 ب.ظ http://inmanaminja

نازنین یکشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 01:21 ق.ظ http://nanaz.blogsky.com

چطوری عمو؟

آرمین یکشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 01:40 ق.ظ http://mr-he.blogsky.com

موفق باشی!

DayDaD یکشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 01:43 ق.ظ http://daydad.blogspot.com

خوب کاری کردی ...

مسیح یکشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 03:39 ق.ظ http://www.aaddee.blogsky.com

سلام

نمی دونم چه طور باید شادی عادی ای که از دیدن نوشتن دوباره ات بهم دست داده بیان کنم

پس بیانش نمی کنم

اما

امید وارم هر روزت :

روز آرامی باشه نه چیزی به هیجانم بندازه و نه چیزی غمگینت کنه ... ( به زبون دیگه ، عادی باشه )

تا شاید هر روز رغبت کنی که بنویسی

دوسه خطی واسه رفع دلتنگی

...

سربلند بمونی و ایرونی عمو جون

مینا آلبالو یکشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 09:54 ق.ظ http://mina-albalooo.blogsky.com

سلام عمووووووووووووووووووو

خیلی خوش اومدی ذوق مرگ شدم اسمت رفته بود بالا ی صفحه با دوتا ستاره دو طرفش:))

هر چه می خواهد دل تنگت بنویس.

رها در باد!

بلایت دور ، خیرت پیش،
رهاتر باش،
این باد ، این شبان از تو
رهایم کن، راها در خویش.

چنان در خویش می گریم که گویی گریه درمانی است،

مرگی نیست.


...

صنم یکشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 03:22 ب.ظ http://ahd.blogsky.com

سلام عمو ووووووووو جونم
یه سر به http://1st-gharar.blogsky.com بزن
دیدارها تازه بشه بد نیست
به امید دیدار عمو رضای مهربون

حسین یکشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 06:43 ب.ظ http://sokot.blogsky.com

سلام عمو
رسیدن بخیر .

مریم یکشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 10:23 ب.ظ http://www.sooratakk.blogspot.com

سلام رضا جان
چه خوب که دوباره می نویسی. دلم هوای نوشته هات را کرده بود

رقص محلی دوشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 11:35 ب.ظ http://raghsimahalliam.persianblog.com

سلام عمو رضا. نمی دونی از دیدن نوشته ت چقدر خوشحال شدم. گاهی به امید خوندن حرف تازه ای سر می زدم ولی خبری نبود. وقتی برام کامنت گذاشت اومدم اینجا ولی باز خبری نبود... الهی دلت همیشه از این چیزها بخواد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد