لذت ما از رنجی‌ست که می‌بریم!

حکایت همه حکایت رنج است و غم. که جلا می‌دهند و بزرگی می‌بخشند. خط که بزنی‌شان می‌ماند آسودگی و شادی؛ همان پوچی.
مدینه‌ی فاظله و بهشت و چه می دانم کمال نهایی و اینجور چیزها اصلا مطلوب نیستند؛ تلاش برای رسیدن به آن‌ها ست که زیباست. و گر نه اگر در آسودگی باشی وشادی چیزی نیست که از آن لذت ببری. تا تشنگی نباشد لذت آب خوردن دست‌یافتنی نیست.
نظرات 13 + ارسال نظر
سامان سه‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 02:33 ق.ظ

سلام عمو همه‌ی شب زنده دارها

کولی تنها سه‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 08:48 ق.ظ

سلام عمو رضا جان
قبلا هم گفتم با اینکه دل خودم هم تنگه ولی تا دلت باز نشه من مزاحمت خواهم بود..........

صنم سه‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 10:21 ق.ظ http://sogmad.blogsky.com

عمو جونم
کاملا و واقعا
اگه تشنگی نباشه آب لذت نداره
راستی فکر روزو خوندم
باور کن من بی اطلاع بودم
اصلا نمی دونستم یه همچین هفته نامه ای است
به هرحال نوشته های بی حالم اونجا هم رفت
هر چی می گم بابا از خونه بیرون نرید نمیشه
عمو جونم از خبرت ممنونم - باید بیشتر مواظب بچه هام باشم...
دوستت دارم عمو جون نازم...

ماه مهر سه‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 10:37 ق.ظ http://mahemehr.blogsky.com

سلام..
ولی چه سخته وقتی چشمه‌ای سرد و زلال در مقابلت می‌جوشه..
تشنه آتش باشی نه آب...!!!

صدر سه‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 01:10 ب.ظ http://khodkar.blogsky.com

سلام !
آره ! انگار همین دیروز بود!
همیشه خاطره ها سریع اتفاق می افتن و زود از یاد میرن !
دیدم که از رنج و سختی نوشتی !
راستش خیلی به سایز نوشته هات نمیخوره !
چی شده نکنه تو هم ... بله !
موفق باشی
صدر

صدر سه‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 03:29 ب.ظ http://khodkar.blogsky.com

سلام !
دو وجهی بود !
وجه اول عشق بود! که طبیعیه !
وجه دوم نفرت بود که البته برای تو بعیده!
نفرت از اوضاع ! آدم ها ! شزایط و خلاصه همه چیز !
موفق باشی
صدر

طناز دختر شاه پریون و ملکه رویاهای سه‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 06:28 ب.ظ http://ghasremehr.persianblog.com

سلام دوست جونم وبلاگ جالب و زیبا ئی داشته بیدی

نازنین سه‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 08:22 ب.ظ http://naz.blogsky.com

مرسی واقعا جالب بود

دانیال سه‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 10:13 ب.ظ http://57.blogsky.com

سلام
ما را همه شب نمی برد خواب

۲ جنازه سه‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 10:16 ب.ظ http://jenazeha.pershianblog.com

سلام عمو حمید . خوبی؟ از نوشته ات لذت بردم ژوچی انگاری یقه همه امان را گرفته است من تازه با مامانم از آن دنیا امده ام. خوشحال میشم به من هم سر بزنی. سختی مال امروز و دیوز نیست هر شرایط و سیستمی سختی های خودش را دارد. رسیدن به آنها شاید مطلوب باشد اما سیستم دنیای مدرن در نهایت تو را از رسیدن به ایده آل یا وقتی رسیده ای ژشیمان می کند . گرچه من یک جنازه ام اما اگر سختت نباشد با یک جنازه حرف بزنی . یک روز با هم سر حرف را بازخواهیم کرد.......

همیره چهارشنبه 25 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 01:32 ق.ظ http://amirsanam.blogsky.com

رضا برو گمشو
حالم ازت بهم میخوره
چشم نداری بهتر از خودت رو ببینی

مسیح چهارشنبه 25 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 02:20 ق.ظ http://aaddee.blogsky.com

سلام عمو جون

من تشنمه ...

کوش ؟ ... کجاست ؟ ...

نگو تو دلمو بگردم ...

قلب من دریاس ... ولی دریای خون .

آب هندونه هم نه به مزاجم می سازه نه به سایزم...

عمو جون یعنی باید بگیم بزک بمیر بهار نمیاد ... کمبزه با دسته بیلم نمیاد ؟

یعنی ...

سربلند باشی و آسوده و غمگین .

صدر چهارشنبه 25 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 07:02 ق.ظ http://khodkar.blogsky.com

سلام !
شنیده ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت
فراق یار نه آن می کند که بتوان گفت
حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر
کنایتی است که از روزگار هجران گفت
======================
سلام !
امیدوارم روز خوب و سرشار از موفقیتی داشته باشی!
صدر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد