رهگذریم، بی که بدانیم رهگذر کدام راه؛ مسافریم، بی که بدانیم مسافر کدام مقصد؛ عاشقیم، بی که بدانیم عاشق کدام محبوب؛ راه میرویم... عشق میورزیم... من دلم گرفتهست؛ من دلم سخت گرفتهست... دستهام را نگیر، مرا به دره بسپار، شاید تا آن پایین که برسم گم شده باشم در ابدیت در فنا؛ رهایم کن، رهایم کن... |