افسوس که بی فایده فرسوده شدیم!

پر از غم می شویم گاهی ، پر از بغض های آماده ی ترکیدن، بی دلیل و شاید به هزار و یک دلیل.

گاهی که باید بال بزنیم، می نشینیم یک گوشه و زانو در بغل می گیریم و اشک می ریزیم، بی دلیل و شاید به هزار و یک دلیل.

ماییم و غم. ماییم و اشک. ماییم و هزار آرزوی بر باد رفته.