هنوز به درستی نمی دانم چه شده است. کسی آنچنان هیاهو میکند که فکر میکنم انتفاضهای شکل گرفته و کسی چندان ساده روایت میکند که فکر میکنم تنهی یکی به دیگری خورده و او برگشته فحش داده و درگیر شدهاند و پلیس آمده آنها راجدا کرده و تماتم شده است کار. کسانی آنچنان خوشحالاند که انگار ناگهان تاج و تخت رقیب در هم ریخته وآنها بر اریکهی قدرت که آرزوی دیرینهشانبوده تکیه زدهاند و خوب سرمستند. دانشجویان خستهاند مردم خستهاند و حالا تا فرصتی پیش آمده میخواهند فریاد بزنند. اما انگار این فریاد بیشتر فریادیست از فشار درد تا بیان یکسری خواسته ها و مطالبات. کسانی بر طبل جنگ میکوبند که دوستشان ندارم و هیچ اعتمادی به آنها ندارم و تعجب می کنم که فرسنگها از حادثه دورند اما چنان به هیجان آمدهاند که دست از پا نمیشناسند.
اگر خواستیم فریاد کنیم فریاد خودمان را سر کنیم. |