ماه می گذرد

               در انتهای مدار سردش .

ما مانده ایم و

روز

نمی آید.

                 احمد شاملو

 

اگر تقدیری باشد، برای ما آزادی مقدر نیست که اینقدر می دویم و نمی رسیم.

راستی، گفته باشم، این شب ماندنی ست. حالا، هرچقدر دلتان می خواهد فریاد بزنید، هر چقدر دلتان می خواهد سکوت کنید.

نظرات 31 + ارسال نظر
ترانه سه‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 10:20 ب.ظ http://sweet18.blogsky.com

سلام.من اولین باره که به اینجا اومدم.ولی وبلاگتون خیلی خوبه.موفق باشید دوست من.خوشحال میشم اگه به من هم سر بزنید.

فرزاد سه‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 10:32 ب.ظ

ba salam khedmate amoo rezaye gol chetory dadash:D omidvaram ke halet khoob bashe weboge zibii dary hessabi hal kardam amoo reza faghat 1 soal dashtm va 1 komak mikhastam sakhtane weblog too persianblog aasoone vali man sakhtane weblog too blogsky ro balad nistam bayad chi kar konam va che maraheli dare age lotf koni raveshe sakhtanesho baram mail koni mamnoon misham ghorbane u montazere javabet hastam bye bye

آیه‌های زمینی سه‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 10:42 ب.ظ http://aiehaiezamini.blogsky.com

و هجوم یأس و یأس ...

من سه‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 10:52 ب.ظ http://inmanaminja.persianblog.com

این رسم نیک ماندن نیست...رسم ناب زیستن شاید امید باشد...

رقص محلی چهارشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 12:11 ق.ظ http://raghsimahalliam.persianblog.com

سلام عمو. چه چیز امشب موندنیه؟ شب قدره ؟ من اونقدر حرف دارم که می ترسم یا سرم بترکه یا دلم. و نمی دونم کدوم رو فریاد کنم و کدوم رو در سکوت بگذرم!

DayDaD چهارشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 01:31 ق.ظ

ای بی داد از این ماه ... و آزادی دست نیافتنی!

تاریک خانه چهارشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 05:00 ق.ظ http://darkroom.blogsky.com

شب سرد را هم اگر صبحی به انتظار نباشد، شب ظلم چنین نمی پاید.
شاید این سرنوشت ماست که در این دره به جهت آفتاب نماز گذاریم. اما آیندگان تاریخ فرزندان مان خواهند بود.

انسان مه الود چهارشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 09:12 ق.ظ http://ensan.blogsky.com

عموجون هیچ شبی ماندنی نیست.

مریم چهارشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 12:18 ب.ظ http://sooratakk.blogspot.com

سلام عمو
خیلی بی معرفت شدی...کجایی بابا

پولاد همایونی چهارشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 12:19 ب.ظ http://siprisk.blogspot.com

عمو رضا جان سخت نگیر. شب های گردن کلفت تر از این ها را ملت به صبح زسانده است. به هیبت این شب نگاه نکن درونش توخالیست و مثل حباب می ترکد. آستینت را بالا بزن تا با هم فوت کنیم.
یار باقی. دیدار باقی.

یاسمین چهارشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 01:40 ب.ظ

سلام آقای عمو رضای محترم
دلم برا شما و وبتون تنگ شده بود
و اما بعد
به من می گویند:اگر برده ای را خفته دیدی بیدارش نکن شاید خواب آزادی را می بیند.
و من به آنها می گویم:اگر بردهای را خفته دیدید بیدارش کنید و آزادی را برایش توصیف کنید.
جبران خلیل جبران
................من دلم سخت گرفتست

م. چهارشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 01:47 ب.ظ http://sunset.blogsky.com

عموی عزیز؛ یادداشتهای سیاسی ات منو یاد کانالهای فارسی زبان ریسور منزلمان می اندازد. لطفا از حجمش بکاهید. با سپاس

ترانه چهارشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 02:01 ب.ظ http://sweet18.blogsky.com

salam.amoo jan ma inhame az shoma tarif kardim.inhame be shoma eradat darim oonvaght shoma oomadin vase man arezoo kardin ke bala saram biad?!daste shoma dard nakone :Dbye

مسیح چهارشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 09:48 ب.ظ http://aaddee.blogsky.com

سلام عمو جونم

چه شب زیبایی رو به تصویر کشیدی !!!!

راستی وقتی ماه رفت و صبح نیومد چه باید کرد ؟

شاید بشه کرم شبتابی یافت

یا شاید یه چراغ قوه ای ، شمعی ، فانوسی ، مشعلی ، چیزی ...

اما فکر نمی کنم تو تاریکی موندن یا « نموندن »‌ بهتر از زندگی در نور ستاره ها و شمعا و مشعلا و کرمای شبتاب باشه ...

می شه عادی بود و عادی دید و خیلی عادی بر ناملایمات و محدودیتها غلبه کرد ... اگه ...

سربلند بمونی و ایرونی

خانه آبی پنج‌شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 04:00 ق.ظ http://khaneheabi.persianblog.com/

والبته دریچه ای هست همیشه رو به خورشید....

باران پنج‌شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 09:54 ق.ظ http://nasimepaiyz.persianblog.com

بهت گفته بودم نوشته هات رو خیلی دوست دارم؟ شاید چون سلیقه هامون نزدیکه.موفق باشی.

م.بهتاش پنج‌شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 10:28 ق.ظ http://sunset.blogsky.com

آقا رضای عزیز
۱- من خیلی وقته دارم تمرین می کنم که از کسی هیچ کینه ای نداشته باشم.
۲- حرف من مربوط به کیفیت مطالبت بود و نه کمیت اونها.
۳- با شناختی که نسبت به تو از طریق وب و یکی دو بار حضورا داشتم انتظار اینطور کامنت رو ازت نداشتم.
اگه کمی رعایت ادب رو می کردی شاید بد نبود.
موفق باشی نه فقط در وبلاگ نوشتن حتی در زنده گی .

هاشم / طراح قالب پنج‌شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 04:10 ب.ظ http://khoshkhial.blogspot.com

عمو جون سلام. تا شقایق هست زندگی باید کرد !!! موفق باشی

یاسمین جمعه 1 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 11:38 ق.ظ

هییییییییییییییییییییییی روزگار

مهستا جمعه 1 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 03:51 ب.ظ http://mahasta.blogsky.com

صبر کن!

آرمین جمعه 1 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 07:15 ب.ظ http://mr-he.blogsky.com

سلام!

مینا آلبالو شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 08:12 ق.ظ http://www.mina-albalooo.blogsky.com

می آید اگر عشق زنده باشد....
اگر امید بیدار...
اگر....
من به یاد عمو بودم ولی عمویم نه.

م. شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 02:38 ب.ظ

رضای عزیز
من حتی حوصله ی فشار دادن بیش از حد کلید موس احیاناً خرابی را هم ندارم چه رسد به درگیری تن به تن با یک وبلاگنویس. من مدتی هست که مشق صلح می کنم.
امیدوارم اگر سوء تفاهمی پیش آمده به همین جا خاتمه پیدا کنه که بیش از این نه در مرام شما و من هست نه در اخلاق زمانه.
به امید دیدن زیبایی ها که جز آن هیچ نیست.

پریدخت شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 10:34 ب.ظ http://pary.blogsky.com

سلام عمو جونم

میگن : اگر چه شب تاریک است
دل قوی دار
سحر نزدیک است ...

اما خیلی هم نزدیک نیست ...

شاد و پیروز باشی .

نونا یکشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 06:09 ق.ظ http://stronger-than-hate.persianblog.com

سلام.....اولین باره به وبلاگ شما میام. به نظر من باید برای آزادی تلاش کرد. آزادی رو به کسی هدیه نمیدن.هیچ فرقه و دسته و گروهی هم ما رو نجات نمیده، تنها انسانه که میتونه انسان رو نجات بده.... خوشحالم از آشنائی با یه فکر جدید.بازم بهت سر میزنم. امیدوارم رد پات رو تو وبلاگم ببینم.شاد باشی.

حسین یکشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 07:46 ق.ظ http://sokot.blogsky.com

سلام رضا.

رضا چته ٬ خسته هستی ٬ چرا ؟

خاله یکشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 12:29 ب.ظ

ماه مهر دوشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 09:06 ق.ظ http://mahemehr.blogsky.com

ما همچنان
با چشمانی خسته، اما باز
به انتظار صبح روشن
می نشینیم!

زهرا دوشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 11:12 ق.ظ http://zahra-hb.com

خوشحالم که بازم مینویسید:)

هاله دوشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 03:39 ب.ظ http://haleh.blogsky.com

عمو سلام.....پیش بیتی توهم درست به نظر میرسد..اما......

منصور چهارشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 07:26 ب.ظ

دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبرم با یار وفادار چه کرد
سلام رضا جان
امیدوارم شناخته باشی
آره پسر عمت هستم
امیدوارم که هیچ وقت مثل تاسوعا عاشورا از طریق دوستات دودر نشی. سلام برسون
موفق باشی .
خداحافظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد