وحالا اگه دلت بخواد

می تونی با یه فریاد
 گلوتو پاره کنی:
دیوارا از بتن مسلحن!

 

                                                                                                  برای اول آذر 77 وخاطره ی تلخ آن!

روزی مثل همین امروز بود که باد سردی در گرفت و هر چه بود با خود برد و باقی هر چه ماند بوی خون بود  و وحشت بادی دیگر؛ روزی مثل همین امروز، روزی مثل هر روز ما که وحشت جنون جانی انداممان را می لرزاند؛ روزی مثل همین روزهای تلخ ما؛ روزی مثل همین روزهای فراموشی انسان؛ روزی مثل روز فراموشی آزادی.

 

*** 
 

تو غفلت پروانه را

در بادهای بی هنگام پاییزی ندیده ای

که بدانی آذر ماه

از اواز کدام پرنده ی تنها

این همه زمستان است!

 

بیرون خانه یک عده آدمی ایستاده اند

سردشان است

می گویند

هر کسی از راه شب آمده

آمده آینه را به خاطر صبح بشکند.

 

چه غبار غفلتی گرفته این خواب نا تمام!

من حرفم هنوز نا تمام همین ترانه است

پروانه های بعدی را بپا

باد می آید

من زود باز خواهم گشت!

                                       «سید علی صالحی٬ دعای زنی در راه که تنها می رفت»

نظرات 22 + ارسال نظر
آرمین شنبه 1 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 01:35 ق.ظ http://mr-he.blogsky.com

روز سردی بود امروز...بی خیال هوا... خودت چطوری ؟
موفق باشی!

مسیح شنبه 1 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 01:57 ق.ظ http://aaddee.blogsky.com/

سلام

منم یه کم سردمه ...

تو هم بمونی ...

مریم شنبه 1 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 09:46 ق.ظ http://soratk.blogsky.com

سلام

زمینی شنبه 1 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 10:32 ق.ظ http://aiehaiezamini.blogsky.com

روزی مثل همین روزهای فراموشی، یک‌عده آدمی فراموش شده آمده‌اند و به نوشته‌ات که فراموش‌شان شده و از آن تنها سرما را به‌خاطر می‌آورند (نه خون و وحشت را) نظرهایی می‌دهند که فراموش می‌شود... فراموشش کن!

انسان مه الود شنبه 1 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 12:20 ب.ظ http://ensan.blogsky.com

اول آذر...چیزی یادم نمیاد.یک اتفاق شخصیه؟

هامون شنبه 1 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 01:29 ب.ظ http://shouka.blogsky.com

من درد در رگانم
........................
روانشان ارام...
اشک ما تنهایان
بدرقهء راهشان

تندر شنبه 1 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 04:14 ب.ظ http://ainakdoodi.persianblog.com

سلام عمو خوبی هر وقت نظراتو میبینم میگم چقدر کوتاه و دهن کجی میکنم خلا صه خوب باشی و ساده بای

من شنبه 1 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 05:08 ب.ظ http://inmanaminja.persianblog.com

برای روزایی که گذشتن معمولا کاری از دستمون بر نمیاد...چه برای برگردوندنشون..چه برای فراموش کردنشون...

سامان شنبه 1 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 07:41 ب.ظ http://metalhammer.blogsky.com

رضا تو با اون حال چه جوری آپدیت کردی من داشتم میمردم!؟!؟!؟

رکسانا شنبه 1 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 10:27 ب.ظ

سلام عمو رضای محترم
یه چیزی بگم و برم
آزادی هیچ وقت هیچ وقت فراموش نمی شه
اینو اوت ته تهای قلبم و فکرم می گه
باورش دارم
در پناه خدا

حباب کوچک یکشنبه 2 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 12:17 ب.ظ http://leilymadani.blogsky.com

بابا ای ول انسان مه آلود جان! تو دیگه چرا؟

حباب کوچک یکشنبه 2 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 01:02 ب.ظ

نمی دونستم علی صالحی به جز ری را برای کس دیگری هم شعر می گه.

صنم یکشنبه 2 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 01:37 ب.ظ http://sogmad

دوست خوبم ...
این مدت شاید زیاد اذیت کرده باشم ...
امیدوارم بازم بزرگواری کنید و ببخشید ...
شاید یه روزی برگردم ...
زمانش دست من نیست ...
اما شکر می کنم از اینکه چیزهای زیادی از دوستان عزیزم یاد گرفتم ...
در پناه حق ...

شمن یکشنبه 2 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 07:57 ب.ظ http://kerman.blogsky.com

سلام عمو جون..چاکریم..بابا آذر نا سلامتی ماه منه..اینقدر یه لنگی تو آسمون آویزونش نکنین.راستی بیا یه سر بزن.چون دوسه روزیه که خونه ام!ماچ فراموش شد. ماچ.

بهار یکشنبه 2 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 11:55 ب.ظ http://khaatoon.blogsky.com

منم نمیدونم ولی اگه مربوط به آزادیه که خودش یه دنیا حرفه و چی میشه راجع بهش گفت.

مهستا دوشنبه 3 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 05:44 ق.ظ http://mahasta.blogsky.com

آزادی فراموش می شود؟

مریم دوشنبه 3 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 12:10 ب.ظ http://soratak.blogsky.com

سلام

مسافر خسته دوشنبه 3 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 11:04 ب.ظ

ما را یکشب پیش از جوانه مشت ها و شکوفه فریادها در شرجی خروش رها کردند ما مثل دو پروانه دست اموز به خانه هایمان رفتیم و زیر نور قرمز تنهایی زمزمه تصنیف میلیونی را
اغاز کردیم.
بیا به زادگاه رودخانه ای خود بازگردیم و ایینه ها ی نگاهمان را از غباره باروت بزداییم

پریدخت چهارشنبه 5 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 12:43 ب.ظ http://pary.blogsky.com

سلام

خـدمت دوست بباید شد و گـفتن با دوست
بر تو ای دوست مبارک شود این عید سعید

پایدار باشی .

سحر جمعه 14 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 09:07 ق.ظ http://afsaneyemaneli.persianblog.com

یاد یه شعر از فروغ افتادم : اینجا ستاره ها همه خاموشند ـ اینجا فرشته ها همه گریانند ـ اینجا شکوفه های گل مریم ـ بی قدرتر ز خار بیابانند ...

سارا شنبه 6 دی‌ماه سال 1382 ساعت 05:43 ب.ظ

برای اولین بار است که وبلاگت رو دیدم و خوشحال هستم از اینکه هنوز پسر با شعور پیدا میشه.موفق باشی.

محمد دوشنبه 8 دی‌ماه سال 1382 ساعت 09:46 ق.ظ http://sunrise66poem@yahoo.com

کارت درسته جون داداش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد