حالا که سارهای پراکنده از درخت پریده اند!

انگار باید باور کنیم که باز زود هیجان زده شدیم. شیرین عبادی با آن سابقه‌ای که من از او سراغ داشتم بسیار شایسته و دوست داشتنی بود. همین بود که از شنیدن خبر بردن جایزه‌ی نوبل آن همه خوشحال شدم. توضیح آن چه که باعث شد در مورد او تردید کنم در دو مطلب یداله رویایی بهتر آمده است که خوب به هر حال استاد سخن است. دو مطلب است یکی به نام «بزک اسلام: ارتجاع مدرن» و دیگری « نوبل 2003 : ضربه ای به لائیتسه» که هر دو را از پایگاه اینترنتی یداله رویایی گرفته ام.

نظرات 21 + ارسال نظر
نیلوفر جمعه 16 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 08:44 ق.ظ http://azghooretasharab.persianblog.com

عمو رضای عزیز باور کنیم که یک بار دیگر به بازی گرفته شدیم. خانم عبادی در مصاحبه ای اعلام کردند که اگر از دست اندر کاران مراسم نوبل بودند این جایزه را به سوپاپ اطمینان ! اهدا می کردند.

چشم تو چشم جمعه 16 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 11:54 ق.ظ http://eye2eye.blogsky.com

و اما تردید .....

تاریک خانه جمعه 16 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:49 ب.ظ http://darkroom.blogsky.com

من گونه ای دیگر بر این منظر نظر دارم. فردی در اثر حادثه ای (جایزه نوبل) ناگهان به محبوبیت و شهرتی خارج از تصور می رسد.
مطمئنا او قبل از این حادثه هم زندگی می کرده و روزگار می گذرانده و درباره هر موضوع نگاهی ویژه به خود داشته.
بعد از حادثه دیگر همگان از او آن می خواستند که خود پنداشته بودند. او را مجبور به موضعی جدید در قبال هر چیزی بر خلاف موضع قبلی فرا می خواندند و ...

به طور کل صرف نظر از درستی و نادرستی نظرات او به باورم این تنها یک توهم و از ذن خود شد یار منی بیش نیست. ما می خواهیم بعد از حادثه با قبل از حادثه چهره اش تغییر کند.

هرچند در مسئولیت او بعد از حادثه تردید ندارم ولی نمی توان هرچه در آرزو و تفکرمان می اندیشیم در توقع بیان شدنش از دهان او باشیم...

هامون جمعه 16 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 01:35 ب.ظ http://shouka.blogsky.com

...

زهرا جمعه 16 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 05:38 ب.ظ http://zahra-hb.com

شیرین واقعا کار بزرگی انجام داده:)

مسیح جمعه 16 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 08:40 ب.ظ http://aaddee.blogsky.com/

سلام دوست من

دل به دل راه داره ...

و یا شاید ... دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید ...

مطالبی که لینک دادی می خونم و برمی گردم ...

سربلند بمونی عمو جون .

سحر جمعه 16 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:24 ب.ظ http://afsaneyemaneli.persianblog.com

سلام عمو رضا. این بار اولی نیست که دست مون میندازن !

سامان جمعه 16 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 11:00 ب.ظ http://metalhammer.blogsky.com

سلام عموووووووووو
من نوکرتم
دستت بابت کاپشن درد نکنه عموووووو
قوربونت

یاس شنبه 17 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:25 ق.ظ http://http://yasesefid.blogsky.com

هیجان برای زندگی لازمه عمو
مرسی اومدی
التماس دعا

همیره شنبه 17 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:38 ق.ظ http://amirsanam.blogsky.com

رضا دیوونه یکی طلبت.
سخت در اشتباهی برات متاسفم.

[ بدون نام ] شنبه 17 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 01:31 ق.ظ http://hirmand.persianblog.com

سلام.
یه توضیح و یه معذرت.منظور من اصلا دسته بندی دخترو پسر نبود و هر چند ذله شدم از بس راجع به شیرین عبادی خواندم ولی در این مورد من جزو اون سری بودم که با وجود زن بودن خودم؛ادم بودن عبادی برایم مهم بود نه زن بودنش.به هر حال شما از دید یه پسر نوشتید من از دید یه دختر جواب دادم.منو جزو اونایی نذارید که میگن:همه پسرا اینطوری یا اونطوری.اصلا همچین منظوری نداشتم:)

زمینی شنبه 17 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 01:41 ق.ظ http://aiehaiezamini.blogsky.com

به‌نظرم نمیاد که اشتباه کرده‌باشیم. نوشته‌های رویایی را هم خواندم. اما فکر می‌کنم وقتی رئیس دانا در کنار عبادی قرار می‌گیرد نمی‌شود این را ضربه به لائیسیته دانست. راستی واکنش مذهبی‌ها را به حرف های عبادی دیده ای؟
اما درکل اصلا قرار نیست به همچین چیزایی خوشبین لاشیم!

مینا آلبالو شنبه 17 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 02:24 ق.ظ http://mina-albalooo.blogsky.com/

کی می ره این همه راهو!!!

مریم شنبه 17 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 03:23 ب.ظ http://www.soratak.blogsky.com

سلام

رکسانا شنبه 17 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:10 ب.ظ

سلام آقای محترم عمورضا
از دیگران نوشتن.برای دیگران نوشتن با نوشته ها سخن گفتن ...............
ما را از خود دور کرده است خود را از یاد برده ایم انسان بودن خودرا
و من خسته ام خسته
از ازدحام این همه چراااااااااااا
از انبوه این همه خسته بودن از بون

رکسانا شنبه 17 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:12 ب.ظ

نکته شنبه 17 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 11:51 ب.ظ http://arminy.blogsky.com

کلا عمو رضا آدم نباید از یه آ دم معمولی توقع داشته اونم بیچاره یکی بود که یه مشت آ دم معمولی دیگه بلندش کردن تا یه مشت آ دم معمولی دوباره بزننش زمین این قانون طبیعته و همه چی آ‌نجور که باید پیش میره بدون دخالت ما انسانهایه معمولی منظورم اینه که از کسی نمیشه توقع زیاد داشت

ابرخاکستری یکشنبه 18 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 04:07 ب.ظ http://abrekhakestari.blogsky.com

( زن حقوق زنان دان ) !!! عجب حکایتی شد این شیرین عبادی !!

شاهان و سارا یکشنبه 18 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:51 ب.ظ http://shareshahan.persianblog.com

سلام. عمو رضا. جای اینکه بهمون امید بدی میگی اگه جای ما بودی دنیا نمیومدی. تو رو خدا چرا. مگه این دنیا با این همه زیبایی واسه ما جا نداره. خوب سخته مشکلات هست ولی دنیا همینه دیگه باید با همه اش کنار اومد. موفق باشی.

یاس سه‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:26 ق.ظ http://yasesefidd.blogsky.com

سلام دوست من .دیگه از اعضای شیشه ای سرزمین منی.لینکت رو گذاشتم و امیدوارم همسایه های خوبی برا هم باشیم/.
آرزومند به اوج رسیدن آرزوهایت.یاس سفید

حامد سه‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 10:37 ق.ظ http://write-off.blogsky.com

درود D : D : D:

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد