سلام آقای محترم قصد بی ادبی ندارم ولی داستان دنباله دار شما منو گیج می کنه امروز دوبار خوندمش ولی.......... در مورد درد جاودانه شدن کاش می شد جاودانه نبود کاش در مورد دغدغه های این روزاتون می دونید یه چیز می تونه امیدوار کننده باشه اونم اینه که زندگی می گذره بالاخره تموم می شه دیگه پس خیالی نیست در پناه خدا
حالا اگه دقیقا می خوای مثل مسیح جاودانه باشی همون صلیب فکر کنم به کار بیاد. ولی اگه به نوع دیگرش هم فکر می کنی پیشنهاد می کنم این کتاب رو بخونی: همه می میرند(سیمون دوبووار) اگرم خوندی که هیچی. ولی فکر می کنم مسیح یا بقیه جاودانه ها هدفشون جاودانه شدن نبوده. هدف دیگری داشتند که یکی از پیامدهاش جاودانگی بوده.
جاودانگی وانسانی که در بی جاودانه شدن است.همه ما به نوعی می خواهیم جاودانه باشیم وهر یک شیوه خاص را بر می گزینیم .انتخاب با من وتوست که چگونه جاودانه شدن را بر می گزینیم.
سلام عمو جان / جاودانه شو و مرا از این احساس آگاه ساز . چرا که من هرگز نتوانسته ام حتی به جاودانگی فکر کنم .
مسافر خسته
دوشنبه 12 آبانماه سال 1382 ساعت 10:36 ب.ظ
سالها دریچه زخم را فرو بستم و در عزلت جراحت نشستم سالها به بی ستارگی چشم انداز ها خو کردم و بر خواهشهای خورشیدی ام سر پوش نهادم لباسهایم را بر بیهودگی آویختم و هر جا شیک آوازی در سلولهای قفس نشست با خود گفتم : انشاء الله بهارست و اما امروز از جاودانگی می گویی و...
سلام عمو رضای محترم منو بابت جسارتم ببخشید نمی دونم چرا به نظرم رسید دلنوشته های شما داستان ادامه داره اینطور به نظر می رسه که بهم ربط دارن یه جورائی ولی می دونید از فردا هر روز یه قسمتش رو می خونم با فاصله فکر کنم اینطور بهتر باشه پایدار باشید در پناه خدا
صلیب من کجاست؟
پس مرد مصلوب تویی!
تو
که همگان
بی تفاوت
از برت گذشتند و خون
در نظرشان
هیچ می نمود!
سلام عمو جون
کاش می شد همه یکی یه دونه صلیب بگیریم رو دوشمون و بریم تا راحتمون کنن ..
اما ...
خیلیها در آرزوی مصلوب شدن و ترور شدن و شهید !!! شدن سوختن و آخرش به جایی نرسیدن ...
البته نه هیچ جا ...
سربلند و ایرونی بمونی .
سلام آقای محترم
قصد بی ادبی ندارم
ولی داستان دنباله دار شما منو گیج می کنه
امروز دوبار خوندمش ولی..........
در مورد درد جاودانه شدن
کاش می شد جاودانه نبود کاش
در مورد دغدغه های این روزاتون
می دونید یه چیز می تونه امیدوار کننده باشه اونم اینه که
زندگی می گذره
بالاخره تموم می شه دیگه
پس خیالی نیست
در پناه خدا
درد جاودانه شدن را تابآر!
عشق را روزی بر صلیب کشیدند اما مسیح فریاد زد عاشق بمانید و حقیقت را دریابید
موفق باشی
در زندگی همیشه زخمهایی هست
جاودان می شویم، جاودان و بی کران
... اما فقط روزی که دیگر نباشیم
سلام. ما که حرامی نیستیم ولی حالا که آمدی چشم جاودانه ات میکنیم.
جاودانگی با صلیب ؟
مشکل نیست یکم ؟
درود بر شما!
جاودانگی مسیح بر بالای صلیب٬ جاودانگی انسان است و دوستی و عشق...
دردکش جاودانگی باشید و آنرا تاب آورید٬ در پناه او... بدرود!
حالا اگه دقیقا می خوای مثل مسیح جاودانه باشی همون صلیب فکر کنم به کار بیاد. ولی اگه به نوع دیگرش هم فکر می کنی پیشنهاد می کنم این کتاب رو بخونی: همه می میرند(سیمون دوبووار)
اگرم خوندی که هیچی.
ولی فکر می کنم مسیح یا بقیه جاودانه ها هدفشون جاودانه شدن نبوده. هدف دیگری داشتند که یکی از پیامدهاش جاودانگی بوده.
جاودانگی؟برای چی؟
دلی دارم که از تنگی ، در او جز غم نمی گنجد
غمی دارم ز دلتنگی ، که در عالم نمی گنجد.
غمت کم باشه عمو...
جاودانگی وانسانی که در بی جاودانه شدن است.همه ما به نوعی می خواهیم جاودانه باشیم وهر یک شیوه خاص را بر می گزینیم .انتخاب با من وتوست که چگونه جاودانه شدن را بر می گزینیم.
سلام عمو رضا
.........
چقدر دلم گرفته!
همه جا ..
پر از اندوه!
...
جاودانگی را تنها برای خود مخواه .اخرین نفر را چه کسی جاودانه میکند.
سلام عمو جان / جاودانه شو و مرا از این احساس آگاه ساز .
چرا که من هرگز نتوانسته ام حتی به جاودانگی فکر کنم .
سالها دریچه زخم را فرو بستم و در عزلت جراحت نشستم
سالها به بی ستارگی چشم انداز ها خو کردم و بر خواهشهای خورشیدی ام سر پوش نهادم
لباسهایم را بر بیهودگی آویختم و هر جا شیک آوازی در سلولهای قفس نشست با خود گفتم :
انشاء الله بهارست و اما امروز از جاودانگی می گویی و...
س
سلام عمو رضای محترم
منو بابت جسارتم ببخشید
نمی دونم چرا به نظرم رسید دلنوشته های شما داستان ادامه داره اینطور به نظر می رسه که بهم ربط دارن یه جورائی
ولی می دونید از فردا هر روز یه قسمتش رو می خونم
با فاصله فکر کنم اینطور بهتر باشه
پایدار باشید
در پناه خدا
این قبول نیست تو یه جمله مینویسی با ۲۲ نظر من ۲۲ خط مینویسم با ۱ کامنت این بی انصافیه
ما که یه عمره صلیب آواردگی مون رو بر دوش می کشیم و از جاودانگی هم خبری نیست !
دوباره سلام رضا جان
سلام عمو جون
صلیب هنوز رو دوشته ؟
نکنه خودتو رو دوش صلیب گذاشته باشن .
...
قالب شکنی گاهی وقتا بد نیست ...
تنوع همیشه باعث هرج و مرج نمی شه .
منتظر نوشته هاتیم بابا ... ببخشید عمو .
سربلند بمونی .
جاودانگی به هر قیمتی ؟ قبلنا یه بار به من سر زده بودیدا!
خان عمو جون کجایی بابا پس چرا چیزی نمی نویسی.
چطور ؟؟؟؟!؟!؟!