یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد؟

چقدر دلم گرفته بود،چقدر بغض فشار می‌آورد و با تو حرف می زدم که ناگهان گریستم. و تو که تا آن وقت مهربان می‌نگریستی چقدر مستأصل شده بودی. نگاهت نمی‌دانست کدام سو را بنگرد و دستت نمی‌دانست چه کند؛ و عاقبت دستم را نگرفتی.  چقدر اسیر آن حیای مضحک بودی.
ناگهان بلند شدی و رفتی؛ و من چقدر تنها ماندم و من چقدر در تنهایی گریستم. 

نظرات 35 + ارسال نظر
زمینی جمعه 2 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:36 ق.ظ http://aiehaiezamini.blogsky.com


حیای مضحک!
عجب نوشته‌ای بود
همین‌طور از پیامت در آیه‌های زمینی لذت بردم
ممنون

زیتون جمعه 2 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 11:22 ق.ظ http://z8un.com

سلام :)
چه قشنگ نوشتی ..آدم حس می کنه موقعیت رو! نبینم دلت بگیره عمو رضا !
در ضمن از اظهار لطفت خیلی ممنونم :)

مسافر خسته جمعه 2 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 02:03 ب.ظ

مرا ببخش اگر در آیینه نگاه من جز وزش پندارها و بارش خاطره ها نیست
من از پشت سکوت با تو سخن می گویم و در آوازم همهمه بازارهای جهان نهفته است
مرا در کجاو ه های قدیمی چشمت بگذار تا انگشت شماری اهم را بر گواهی نامه آیینه های نگاهت تماشا کنم

می‌دانی من تازه‌گی‌ها مرده ام. آن روز که دیدمت متوجه شدی چه نگاه سردی داشتم؟! اگر به من دست می زدی شاید سرم جدا می شد و می افتاد. راستی این نامه ها را از روی کدام کتاب نوشته‌ای؟! راستی این نامه‌ها را به کدام آدرس فرستاده‌ای؟! راستی ما یکدیگر را می شناسیم؟!

هامون جمعه 2 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 02:12 ب.ظ http://shouka.blogsky.com

دور از یارم
خون می بارم...
................
اری عمو! روان « هدایت »
ارام!

فیروزه جمعه 2 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 03:07 ب.ظ http://firoozeh.blogsky.com

وای خدای من.چه تصویر سازیی!!!!!!!!آدم حس میکرد هر دو طرف رو کاملا میتونه درک کنه....
میدونی؛همیشه همین طور بوده.نمیشه که طور دیگه باشه.حیای مضحک رو میگم.

[ بدون نام ] جمعه 2 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 08:04 ب.ظ

عالی بود

خسروپرویز جمعه 2 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:00 ب.ظ http://khosrowparviz.blogsky.com

درود بر شما!

زیبا بود٬ و شاید اینگونه زیباتر بود...

بدرود!

آرامش جمعه 2 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 10:24 ب.ظ http://calm.blogsky.com

شما تا حدوده زیادی خصوصیاتت شبیه منه
و این درد مشترک

تاریک خانه جمعه 2 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 11:41 ب.ظ http://darkroom.blogsky.com

حیای مضحک، نوشته مضحک، نگاه مضحک، غم مضحک...
چقدر زندگی ما مضحک است ...

دیوونه شنبه 3 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:45 ق.ظ http://www.negin2305.persianblog.com

گفتم بمان نماند....به همین راحتی....دستم را هم نگرفت..حتی نگاهی هم نیانداخت....و من تمام شدم

علیرضا*شب بارانی* شنبه 3 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 01:06 ق.ظ http://rainynight.blogsky.com

سلام عمو جان / امروز حالت چطوره؟ / امیدوارم ملالی نباشد جز دوری ما (-: همیشه سبز باشی در زیر باران

گیگیلی شنبه 3 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 06:52 ق.ظ http://gigil20012001.persianblog.com

سلام!
بابا این یادداشت های اخیر اینقدر رمانتیک شدن که فکر کنم یه عروسی افتادیم.
موفق باشی.

mortezaa شنبه 3 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:33 ق.ظ http://mortezaa.blogsky.com

salam
hamin behtar ke dastat ra nagreft o raft
ba an haya ye mozhekash
mikhaham ke ta abad dastat ra nagirad
hamin

ابرخاکستری شنبه 3 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:54 ق.ظ http://abrekhakestari.blogsky.com

سلام ...
اول اینکه ( گریه حجامت روح است ) ...
دوم اینکه پرسیده بودی خوشبخت کیه یا چیه ؟ ، عمو ... خوشبخت منم ، خوشبخت تویی ، ما همه خوشبختیم چون هنوز هستیم و هنوز برای خوب بودن زمان داریم و هنوز برای تجربه کردن هرچیز وقت داریم و برای هزاران هزار راهه نرفته دیگر ...

برگ شنبه 3 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:44 ب.ظ

سلام.
روزی در شهر قناری درزیر باران شاخه های بید و در ارم سبزی به اسیری گفتم ..... با من بمان تا حسرت بی تو ماندن من بر دل تقدیر بماند اما نماند و ماند....برگ

قشقرق شنبه 3 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 04:59 ب.ظ http://arminy.blogsky.com

عمو سلام
چه خوش بی مهربونی از دو سر بی
که یک سر مهربونی دردسر بی
بی=باشد
راستی یه داستان اگه بنویسی من اولین نفر میخرمش زنده باش زندگی کن از همه چی لذت ببر تا خوشبخت باشی حتی از عشق

باربد شنبه 3 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 06:32 ب.ظ http://river.blogsky.com

تو حرف نداری عمو جون!

الهام شنبه 3 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 06:35 ب.ظ

((زندگی هواره آسان نیست.اما این زمان محدود واین کار دشوار می تواند همان باشد که تو می خواهی.و بیش از همه شادمان باش آینده در انتظار توست))ودستان گرم ومهربانی که دیگر خویش را از تو دریغ نمی دارد.آن نوازش بی دریغانه

سحر شنبه 3 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 07:21 ب.ظ http://afsaneyemaneli.persianblog.com

سلام عمو رضا... واسه منم همیشه این سواله : چرا درست وقتی که به حضورشون احتیاج داریم تنهامون می گذارن ؟

تنها اگر بخواهی یکشنبه 4 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 07:17 ق.ظ http://radsoli.persianblog.com

و عاشق همیشه تنهاست....

هاله یکشنبه 4 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 11:42 ق.ظ http://haleh.net

سلام .... چی شده عمو ؟؟ چد وقته به نظر روبراه نیستس :(

بهشت یکشنبه 4 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:43 ب.ظ http://nochagh.blogsky.com

سلام عمو جون رضا
دلا خو کن به تنهایی که از تن ها بلا خیزد سعادت آن کسی دارد که از تن ها بپرهیزد

حامد دوشنبه 5 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 05:17 ق.ظ http://write-off.blogsky.com

حداقل یه بار در زندگی باید بچه بدی بود.

انسان مه الود دوشنبه 5 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 11:20 ق.ظ http://ensan.blogsky.com

تنها ماندم...تنها گریستم....تنهایی...تنها...تن...

مریم دوشنبه 5 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 11:38 ق.ظ http://soratak.blogsky.com

سلام عموجان
تنهایی درد مشترک همه انسان ها است
به ما هم سر بزن خوشحال می شیم
مریم

مینا آلبالو دوشنبه 5 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 01:36 ب.ظ http://mina-albalooo.blogsky.com/

عمو جون حرف زیاد هست کو وقت؟
غرور من که به ملک سخن خدایی کرد
دریغ در طلب آشنایی با تو
وفا و عشق ترا
چون گدا،
گدایی کرد.
دلم واسه وبلاگت تــــــــــــــــنگ شده بود.
فعلا بای

پیمان دوشنبه 5 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 02:17 ب.ظ http://peyman59.blogsky.com

سلام عمو جان
قبل از هر چیز باید از اینکه دیر به دیر به شما سر می زنم عذر خواهی کنم. دیگه اینکه نبینم عمو ناراحت باشه. هر مشکلی داری به خودم بگو. راستی جای شما در سومین قرار خیلی خالی بود. خیلی منتظر موندم اما نیومدی. انشاالله قرار بعد.
موفق باشید.

آرمین دوشنبه 5 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 10:28 ب.ظ http://mr-he.blogsky.com

سلام

پریا سه‌شنبه 6 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:19 ق.ظ http://hirmand.persianblog.com

شما پسرا خودتون میدونید چتونه؟یکی یه لبخند بزنه میگین حیا نداره یکی دستتون رو نگیره میگین اسیر حیای مضحکه.
مطمئن باش اونم دلش می خواسته دستت رو بگیره و دلداریت بده ولی از ترس سو تعبیر ها بی خیالش شده.
اگه دختر بودی میفهمیدی سنگدل بودن خیلی ترجیح داره به چیزای دیگه بودن.

پرهون سه‌شنبه 6 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 06:34 ب.ظ http://parhoon.blogsky.com

زمانه ایست که هر که به خود گرفتار.........
نوشته ات معرکه بود.........

نازنین چهارشنبه 7 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 03:22 ق.ظ http://nanaz.blogsky.com

سلام عمو!

پریدخت چهارشنبه 7 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 11:52 ق.ظ http://pary.blogsky.com

سلام عمو

من هم گریستم اما ...
من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی که می بینم بد آهنگ است
بیا ره توشه برداریم ...
ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است ؟!؟!؟! ...

عمو جونم تنهایی گاهی یه نعمتِ و درست زمانی که حسش به عمق مردُمزدگی پی می بری .

دانیال چهارشنبه 7 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 06:44 ب.ظ http://57.blogsky.com

سلام
خوب اول بگو شما کجا بودی؟
عمو یاران که جائی نرفتن
ما توی این دنیای درن دشت یک قلب خالی داریم
اون هم دادیم گرو
بالا خونه هم دادیم اجاره
دیگه چیزی نداریم
شاد باشید

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 8 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 06:25 ب.ظ http://nilooofar

anke migooyad doostat daram khoniagare ghamginist ke avazash ra az dast dade ast ey kash eshgh ra zabane sokhan bood

[ بدون نام ] جمعه 9 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 02:05 ب.ظ

«یN»ی ؤآیN [ًة إوN ّّّّّ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد