کامران را اگر چه نمیدانم چهاش شده میفهمم. آیدا را که معلوم نیست چرا منصور را پذیرفته میفهمم. منصور را که صورتش را اصلاح می کند می فهمم.
اصلا حکایت ماست حکایت کامران و منصور و آیدا؛ حکایت من و تو و...
میآیی برویم سد کرج؟ آنجا خبرهایی هست. یه دختر یه پسر غرق شدهاند. برویم شاید من باشم شاید تو باشی شاید...
اینجا نمی شود نفس عمیق کشید.
فکر می کنی زیر آب بشه نفس عمیقی کشید . من مطمئن نیستم .
سلام عمو
عمو هر جا هم که بریم باز اونجا هم بوی گند و تنفر میده .
دیگه این آب هم نمیتونه از این کثافتها دور باشه و حتی اونجا هم نمیشه نفس عمیق کشید .
رضا بیا احتیاج دارم دو تا مشت محکم بزنی توی بازوم .
رضا خستهام کمکم کنید..
تا ابد ...
نثر زیبا و دل نشینی بود . این ادبیات کهن سروده کیست؟ D:
درود بر شما!
حکایت٬ حکایت سرگشتگی است...
نفس عمیق نمیتوان کشید... اشکال از نفس است یا از عمیق ؟ ....!
بدرود!
سلام عموجان
من امدم بهم سربزن
رضا ip ات قبرسه چرا؟
اری
می ایم!...
همراه...
زیر اب
..........................
عمو!
اخر خط ام!
سلام عمو جون
من وقت ندارم بیام .
قربونت اگه اونی که غرق شده من بودم یه خبر بده ... نگران شدم .
سربلند باشی .
ممنون که به ولایت ما هم سری زدی، اگر رفتی سد کرج جای ما را هم خالی کن.
او غرق شده من بودم.
هر دو
هر سه
هر چهار
هر پنج
هر ...
...
من غرق شده در فنای خویشم
بدرود.
شما زودتر برید ؛ این جا نایستید!
سلام. تو هیچ کدوم اونها نیستی؛ نمی دونم. شایدم هستی؛ بستگی به خودت داره. موفق باشی....
سلام!
بابارضا تو چرا همش از غم و غصه می نویسی. آدم افسردگی میگیره! قبول دارم سیاهی هست ولی این چند تا یادداشت اخیرت رو ببین. بیشترش غم و اندوه.
مثل اینکه راستی راستی یه بلایی سرت اومده ها.
موفق باشی.
سلام عمو...پس چرا من این حس رو درک نمیکنم :( ....عجیبه..من نه کامران رو درک کردم نه آیده رو !
تو نفس بکش ، یه نفسه عمیق ، ببین میشه یا نمیشه ...
و شاید یک ماهی عاشق شنا باشد ....
عمو جونم مگه می شه تو رو در خونم ببینم و شاد نباشم ...
همیشه سلامت و سر بلند باشی عموی مهربونم ...
سلااااااااااااااام !
چطوری عمو جان !
امیدوارم امشب ببینمت !
راستی امیدوارم تو سومین قرار هم باشی
موفق باشی
صدر
منم این فیلم رو دیدم. خیلی واقعی بود اونقدر که احساس می کردی آیدایی ، کامرانی ، منصوری. بیچاره نسل ما !
ای چشمهایتان
خورشید زندگی
خورشید از سراچه چشم شما شکفت
شاید هر وقت دیدم نظر بدم دلم تنگ شد اومدم سری بزنم
آو»آ ]وؤی ژNّ ؤN» ةو ّ« «ٍأ آو»آ Nیگّ آژ ُVX إی]وNی »«یNو»یN إآیN چیکآV ک»یی» آ]Vؤ کّ چی ی]وVّ ًَأ« ]وإ چیژیّ ّآ «Nو»ی ةو وآ«ٍآأ ةو وآئّ «VN» ّ« ]وإ »یئةی»