نفس عمیق

کامران را اگر چه نمی‌دانم چه‌اش شده می‌فهمم. آیدا را که معلوم نیست چرا منصور  را پذیرفته می‌فهمم. منصور را که صورتش را اصلاح می کند می فهمم.
اصلا حکایت ماست حکایت کامران و منصور و آیدا؛ حکایت من و تو و...
می‌آیی برویم سد کرج؟ آنجا خبر‌هایی هست. یه دختر یه پسر غرق شده‌اند. برویم شاید من باشم شاید تو باشی شاید...
اینجا نمی شود نفس عمیق کشید.
نظرات 21 + ارسال نظر
میم.بهتاش دوشنبه 21 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 09:46 ق.ظ http://sunset.blogsky.com

فکر می کنی زیر آب بشه نفس عمیقی کشید . من مطمئن نیستم .

حسین دوشنبه 21 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 10:04 ق.ظ http://sokot.blogsky.com

سلام عمو

عمو هر جا هم که بریم باز اونجا هم بوی گند و تنفر میده .
دیگه این آب هم نمیتونه از این کثافتها دور باشه و حتی اونجا هم نمیشه نفس عمیق کشید .
رضا بیا احتیاج دارم دو تا مشت محکم بزنی توی بازوم .
رضا خسته‌ام کمکم کنید..

تا ابد ...

حامد دوشنبه 21 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 10:41 ق.ظ http://write-off.blogsky.com

نثر زیبا و دل نشینی بود . این ادبیات کهن سروده کیست؟ D:

خسروپرویز دوشنبه 21 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 11:44 ق.ظ http://khosrowparviz.blogsky.com

درود بر شما!

حکایت٬ حکایت سرگشتگی است...

نفس عمیق نمی‌توان کشید... اشکال از نفس است یا از عمیق ؟ ....!

بدرود!

مریم دوشنبه 21 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 11:52 ق.ظ http://soratak.blogsky.com

سلام عموجان
من امدم بهم سربزن

خاکستر دوشنبه 21 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 01:26 ب.ظ http://khakestar.blogsky.com

رضا ip ات قبرسه چرا؟

هامون دوشنبه 21 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 02:44 ب.ظ http://shouka.blogsky.com

اری
می ایم!...
همراه...
زیر اب
..........................
عمو!
اخر خط ام!

مسیح دوشنبه 21 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 08:55 ب.ظ http://aaddee.blogsky.com

سلام عمو جون

من وقت ندارم بیام .

قربونت اگه اونی که غرق شده من بودم یه خبر بده ... نگران شدم .

سربلند باشی .

امیر دوشنبه 21 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 11:07 ب.ظ http://azemrooz.blogsky.com/

ممنون که به ولایت ما هم سری زدی، اگر رفتی سد کرج جای ما را هم خالی کن.

مرتضی دوشنبه 21 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 11:15 ب.ظ http://mortezaa.blogsky.com

او غرق شده من بودم.
هر دو
هر سه
هر چهار
هر پنج
هر ...
...
من غرق شده در فنای خویشم
بدرود.

آیه های زمینی سه‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 12:13 ق.ظ http://aiehaiezamini.blogsky.com

شما زودتر برید ؛ این جا نایستید!

سجاد سه‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 01:56 ق.ظ http://safirnoor.blogspot.com

سلام. تو هیچ کدوم اونها نیستی؛ نمی دونم. شایدم هستی؛ بستگی به خودت داره. موفق باشی....

گیگیلی سه‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 05:48 ق.ظ http://gigil20012001.persianblog.com

سلام!
بابارضا تو چرا همش از غم و غصه می نویسی. آدم افسردگی میگیره! قبول دارم سیاهی هست ولی این چند تا یادداشت اخیرت رو ببین. بیشترش غم و اندوه.
مثل اینکه راستی راستی یه بلایی سرت اومده ها.
موفق باشی.

هاله سه‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 10:12 ق.ظ http://haleh.net

سلام عمو...پس چرا من این حس رو درک نمیکنم :( ....عجیبه..من نه کامران رو درک کردم نه آیده رو !

ابرخاکستری سه‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 10:43 ق.ظ http://abrekhakestari.blogsky.com

تو نفس بکش ، یه نفسه عمیق ، ببین میشه یا نمیشه ...

صنم سه‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 11:14 ق.ظ http://sogmad.blogsky.com

و شاید یک ماهی عاشق شنا باشد ....
عمو جونم مگه می شه تو رو در خونم ببینم و شاد نباشم ...
همیشه سلامت و سر بلند باشی عموی مهربونم ...

صدر سه‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 06:00 ب.ظ http://khodkar.blogsky.com

سلااااااااااااااام !
چطوری عمو جان !
امیدوارم امشب ببینمت !
راستی امیدوارم تو سومین قرار هم باشی
موفق باشی
صدر

سحر سه‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 08:09 ب.ظ http://afsaneyemaneli.persianblog.com

منم این فیلم رو دیدم. خیلی واقعی بود اونقدر که احساس می کردی آیدایی ، کامرانی ، منصوری. بیچاره نسل ما !

مسافر خسته سه‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 08:21 ب.ظ

ای چشمهایتان
خورشید زندگی
خورشید از سراچه چشم شما شکفت

دیبا چهارشنبه 23 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 12:20 ق.ظ http://arminy.logsky.com

شاید هر وقت دیدم نظر بدم دلم تنگ شد اومدم سری بزنم

Nّ» جمعه 9 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 02:15 ب.ظ

آو»آ ]وؤی ژNّ ؤN» ةو ّ« «ٍأ آو»آ Nیگّ آژ ُVX إی]وNی »«یNو»یN إآیN چیکآV ک»یی» آ]Vؤ کّ چی ی]وVّ ًَأ« ]وإ چیژیّ ّآ «Nو»ی ةو وآ«ٍآأ ةو وآئّ «VN» ّ« ]وإ »یئةی»

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد