شاید سفر برای من پیامی داشته باشد؛ در ماندن که کلامی نبود. شاید راه مرا به چیزی رهنمون شود؛ در خانه که نشانه ای نبود.
می روم اما زود بر می گردم تا در دست و پا زدن های بیهوده ی هر روز دوباره با همه ی مردمان همراه شوم. اگر باز نگشتم بی وفا نبوده ام لابد مرگم فرا رسیده و تن را گذاشته ام و به ... نمی دانم آدم که می میرد به چه می پیوندد؛ عیسی که مصلوب شد به جاودانه گی پیوست. من چه؟
عمو ؟!؟!؟!
این حرف یعنی چی ؟!؟!؟!؟!؟
خیلی بدی ...
عموی خوبی نیستی ...
دوستت ندارمممممم ...
ندارم ...
ندارم ...
بگو که شوخی کردی ... زودباش بگوووووووووو...
سلام
کجا بابا ؟!؟!
تازه بلاگ اسکای داره میاد رو فرم
تو میخای بری ؟!؟!
سلام
مسافر آمد
با خود پیامی داشت
می گفت تازه آمدم
و تازه گی را به همراه دارم
شاد باشی
عمو دنی
عمو از رفتن نگو. همه دارن می رن رفتن هم دیگه داره تکراری می شه.
ولی بلاگ سکای فقط یک عمو رضا داره ..
عمو جان اووووچیکتیم.با اینکه هنوز تو دوستای تازه شما هستیم.میخوای بری دست ما رو هم بگیر تا بیایم باهات.مشگلات بلاگ اسکای حل شده و رفتن سخته...ولی به قول اخوان گل و سبزه بهاران خاک و خشت است برای آنکه دور افتد زیاران.
کجااااااااااااااااااااااااااااا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عمو کجا؟
سلام !
عمو جان کجایی ؟
یه خبری چیزی !
دلمون برات تنگ شده !
موفق باشی
صدر
سلام
نمی دونیم برمی گردی که بخونی یا نه ...
ولی رفتن گریز ناپذیره ...
هممون می ریم ؛ یکی زودتر یکی دیرتر ...
هر موقع وقتش شد می فهمیم به کجا پیوسته ایم ...
فعلا شاید ندونیم بهتر باشه ...
سربلند و ایرانی و پایدار باشی ...
بیا ره توشه برداریم...
قدم در راه بی برگشت بگذاریم...
ببینیم آسمان هر کجا،آیا همین رنگ است؟....