لطفا کمی آرام‌تر تا بفهمم چه می گویید!



هنوز به درستی نمی دانم چه شده است. کسی آنچنان هیاهو می‌کند که فکر می‌کنم انتفاضه‌ای شکل گرفته و کسی چندان ساده روایت می‌کند که فکر می‌کنم تنه‌ی یکی به دیگری خورده و او برگشته فحش داده و درگیر شده‌اند و پلیس آمده آنها راجدا کرده و تماتم شده است کار.
کسانی آنچنان خوشحال‌اند که انگار ناگهان تاج و تخت رقیب در هم ریخته وآنها بر اریکه‌ی قدرت که آرزوی دیرینه‌شانبوده تکیه زده‌اند و خوب سرمستند.
دانشجویان خسته‌اند مردم خسته‌اند و حالا تا فرصتی پیش آمده می‌خواهند فریاد بزنند. اما انگار این فریاد بیشتر فریادی‌ست از فشار درد تا بیان یکسری خواسته ها و مطالبات.
کسانی بر طبل جنگ می‌کوبند که دوستشان ندارم و هیچ اعتمادی به آنها ندارم و تعجب می کنم که فرسنگها از حادثه دورند اما چنان به هیجان آمده‌اند که دست از پا نمی‌شناسند.

اگر خواستیم فریاد کنیم فریاد خودمان را سر کنیم.
نظرات 20 + ارسال نظر
پرهون شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 08:45 ق.ظ http://parhoon.blogsky.com

عمو جان سلام.... اگه مطلب امروزم رو بخونی خوشحال میشم.آنان که گمان می کنند سکوتمان از رضایت است زهی که در خوابند و خود نمی دانند...... یا علی

[ بدون نام ] شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 08:49 ق.ظ http://iranejavid.blogsky.com

شما هم گویا در بیان مطالب صادق نیستید !
ما هم متقابلا اعتمادی به شما و چرندیاتتان نداریم !

جنبش ایران جاوید

صدر شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 10:27 ق.ظ http://khodkar.blogsky.com

سلام !
باز آمده ام !
که این بار یگویم !
صد درود و سلام به تو دوست عزیز! روز خوبی داشته باشی!
عمو جان تا حالا قصه راه رفتن مورچه سیاه تو شب سیاه رو سنگ سیاه رو شنیدی !
حکم ما حکم اون شب ساهی که نمی ذاره مورچه سیاه رو سنگ سیاه معلوم یشه !
حالا اون سنگ سیاه و مورچه سیاها هیان بماند.
اما ....
ولش کن .
این قصه سر دراز داره ؟!
موفق باشی
صدر

مریم/صورتک شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 01:22 ب.ظ http://soratak.blogsky.com

سلام عموجان
اصل سخن همان است که گفتی مردم خسته اند و حالا فرصتی پیش آمده که فریاد بزنند.

دریا شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 01:54 ب.ظ http://www.mygoleyakh.persianblog.com

گلویم مانده از فریاد و فریاد
ندارد کس ز مرگ گل خبردار !!!!!!!!!!!!!
عمورضا سری هم به ما بزن خوشحال می شیم

صنم شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 02:57 ب.ظ http://sogmad.blogsky.com

عمو رضا جونم عمو رضا جونم
مرسی که بهم سر می زنی
راستی بازار بازار سیاسته
این روزا بحث داغ مجالسه
اما سیاست مثل ماریه که آخر خودش خودشو می بلعه
عمو رضا جونم خیلی مواظب خودت باش
دوست دارم عمو جون

همیشه تنها شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 06:47 ب.ظ

سلام:
میلادش مبارک.
امیدوارم با این میلاد تو هم بزرگتر شده باشی چرا که میلاد
عزیزترین کس و گرامی دا شتنش کار هر کسی نیست.
راستی قلم توانایی داری وهمچنین زاویه دید بسیار وسیع
ادامه بده من تو را همراهی خواهم کرد
در ضمن یاداشتهای قبلی مرا دوباره بخوان و تمرکز بیشتری
بکن
اگر با تا خیر به سراغت میایم مرا ببخش مشغولم
به امید روزهای خالی از جنگ تبعیض ترس و به امید
روزهای مملو از امنیت
و به امید اینکه همه بفهمند که باید فریاد خودشان را سر دهند

سلام همیشه تنها
ممنون که‌ آمدی دلم تنگ شده بود.
سعی کن بیشتر پیش ما بیایی در مورد نوشته‌های قبلی هم چشم راستی پاسخ مرا به یادداشت قبلی ات(در مطلب ۱۴ خرداد) خواندی؟ نظری در این مورد ندادی؟!

دانیال شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 07:00 ب.ظ http://57.blogsky.com

سلام دوست عزیز
من نمیدانم چرا از حرف من ناراحت شدی.من فقط یک کلام گفتم .احترام به استاد.
روزی در سر کلاس داشتم درس می دادم با یک شور و هیجان از علم صحبت می کردم.دانشجوئی بلند شد گفت:استاد
ولش کن ما یک مدرک می خواهیم شما اینقدر جدی نگیر
همه زدن زیر خنده
من هم کلاس را تعطیل کردم.با آن دانشجو صحبت کردم به خوابگاه اونها رفتم یک شب را با آنها بودم و ...
خوب دوست عزیز من صادقانه می گویم از هر دانشجوئی که نمره می خواست میگفتم سر کلاس نیاد من ۱۰ را به اون میدم
باور کن یک دانشجو هم از کلاس من بیرون نرفت و اونهائی که از درس من هم افتادند در خیابان بعضی وقت ها منو سوار ماشینشان می کنند.حرف من زیاد شد دوست عزیز
باور کنید اکثر استاد ها انسان های شریفی هستند.و اگر باز هم از دست من دلخوری منو ببخش
موفق باشی عمو

امیرناصری یکشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 07:19 ق.ظ http://lara.blogsky.com

ممنون که سراغم اومدی.

تورج یکشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 10:40 ق.ظ http://bisangar.blogsky.com

سلام عمو
احسنت، فریادهای ما هرکدام یک کتابه یک کتاب به قطوری ۲۵ سال زندگی زیر سیطره شلاق و دود خفقان و تسبیح و حماقت که از هرکداممان ایرانی ساخته در خود، ملغمه‌ای از جهل و استبداد و ازادیخواهی و ایمان و تاریخ و رنگ و ریا و ...

صدر یکشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 11:01 ق.ظ http://khodkar.blogsky.com

سلام !
عمو جان !
و باری دیگر با تمام ابراز دوستیم به تو :
می گویم :
سلام ! ای دوست .
موفق باشی
صدر

زندانی یکشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 11:56 ق.ظ http://miaad.persianblog.com

ما هیچوقت خودمون رو باور نکردهیم .همه کارمون یا تقلید کارهای دیگرانه یا مصرف ایده هاشون واسه همین همه چشم دوختن به آدمهایی که بیرون گود نشستهان و برای ما تصمیم می گیرن

زندانی یکشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 11:57 ق.ظ

راستس داستان قبلیتون خیلی قشنگ بود .همین

نگاه یکشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 02:51 ب.ظ http://shouka.blogsky.com

نظر خوشمندانه ات
قابل دفاع است...
فعلا همین!

صادق یکشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 03:00 ب.ظ http://sadeghkhan.blogsky.com/

سلام ادرس وب شما رو توی یک وب دیگه دیدم . در مورد مطلب شما خیلی خوب نظر داده بود .
دوست عزیز من فکر می کنم و تصور می کنم که ما تجربه تاریخی مون رو فراموش کردیم و همیشه درحال تکرار اشتباهاتمون هستیم. من تصور می کنم که واقعا فراموش کردیم چی می خواهیم و در سراب توهمی بسر می بریم که گویا اگه این حکومت نباشه مادیگه هیچ مشکلی نداریم. اصلا فراموش می کنیم که چطور مشکلاتمون درست شدند. چطور هر کسی رو بت می کنیم و بعدش زیرش می مونیم. چطور اختیار خودمون رو تفویض می کنیم بعدا متوجه میشویم که چه اشتباهی کردیم. من که سنی ازم گذشته و انقلاب رو یادمه حرص می خورم که می بینم دوباره ما سر خونه اولیم. امیدوارم حداقل شما ها که منصفانه تر صحبت می کنید از تکرار اشتباهات جلوگیری کنید.دوست گرامی من تصور می کنم که تنها راه نجات ما فقط و فقط پذیرفتن اینه که مخالف ما حق حیات داره و بایستی یک راهکاری برای نظر مخالفمون پیدا کنیم و بتونیم با حفظ ارزشهای خودمون یک همزیستی رو پی ریزی کنیم.

لاله یکشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 06:14 ب.ظ http://akharinbarg.blogsky.com

خوب گفتی عمو خوشم اومد!

آرمین یکشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 08:39 ب.ظ http://mr-he.blogsky.com

مطلب {انقلاب گذار } را نوشتم گذاشتم توی وبلاگم...گفتم اینجا هم یک تبلیغی برای خودم بکنم !

ولی گذشته از تبلیغ... میای بریم انقلاب کنیم؟ ... میگن خیلی حال میده ها...

لاله یکشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 11:48 ب.ظ http://akharinbarg.blogsky.com

نتیجه عمو؟ چه نتیجه ای دیگه میخوای عمو ... هندی داره از بدبختی و گشنگی میمیره اما همچین کاری نمیکنه ... عزت و از مردم مملکت گرفتن ....

محمد دوشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 02:30 ق.ظ http://muhammad.blogsky.com

سلام عمو رضا
ممنون به بلاگم سر زدی. در مرد سوالت فقط یک جواب دارم:

در نومیدی بسی امید است پایان شب سیه سپید است

موفق باشی

مریم دوشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 10:41 ق.ظ http://soratak.blogsky.com

سلام عموجان
چرا دیگه به ما سر نمی زنی؟
مطلبت را هم که به روز نم گنی! معلومه سرت خیلی شلوغه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد